سىرهى نبوى باىد مصدر و الگوىى براى تمام معارف ما باشد؛ سىاستهاى ما، فهم ما، اخلاق و سلوک ما، اعتقادات و فقه ما و براى همهى امور ما. سىرهى نبوى ىک حادثه نىست كه گذشته باشد و ما بخواهىم آن را مثلاً با زندگى شخصىتهاى مشهور تارىخ مقاىسه كنىم.
استاد سىدجعفر مرتضى العاملى در سال 1364 ق در روستاى «عىتا الجبل» واقع در منطقهی جبل عامل به دنىا آمد. تحصىلات ابتداىى را به صورت مكتبى نزد پدرش كه معلم بود، گذراند. سپس راهى نجف شد و مدت زمانى را در مدرسهی «البروجردي الصغىر» و «جامعة النجف الدىنىة» به تحصىل پرداخت و سپس تصمىم گرفت به قم هجرت نماىد. از اىن زمان به بعد، استاد به كار تحصىل در علوم رسمى اكتفا نكرد و به پژوهش نىز پرداخت. سبک كار اىشان به گونهاى بود كه از دل هر مسألهاى كه به پژوهش دربارهى آن مىپرداخت، چندىن مسألهى دىگر پدىد مىآمد و اىشان را به كار جدىد وا مىداشت. بدىن ترتىب آثار پژوهشى اىشان ىكى پس از دىگرى به زىور طبع آراسته شد كه از آن مىان مى توان به «حدىث الإفک»، «الصحىح من سىرة النبي الأعظم صلّی الله علیه و آله»، «السوق في ظل الدولة الإسلامىة»، «مبدأ المقابلة بالمثل» و «الزواج الموقت» اشاره كرد.
استاد پس از آنكه سالها در شهر مقدس قم ساكن بود و به تدرىس و تحقىق پرداخت، پس از بىست و پنج سال اقامت در اىران، در اواخر سال 1993 مىلادى راهى وطن خود، جبل عامل شد.
گفت و گوىى كه در ذىل از نظر خوانندگان گرامى مىگذرد، به زبان عربى صورت گرفته و آقاىان سىد جاسم موسوى و رسول جزىنى زحمت ترجمه و تنظىم آن را متقبل شدهاند.
استاد در اىن گفت و گو از مختصات سىرهى نبوى، دقت نظرها و ملاحظات جامع در مطالعهى سىرهی پىامبر اسلام صلّى الله علىه و آله و تعامل با پىروان ساىر ادىان در سىرهى نبوى سخن گفته است.
[سیرهی نبوی، مصدر تمام معارف]
پرسش: گراىش علمى و استمرار مطالعات تارىخى حـضرت عالى در باب نگارش و بازبىنى سىرهى نبوى، مرهون چه عواملى است؟
پاسخ: باىد توجه داشت كه سىرهى نبوى، صرفاً تارىخ نىست. سىرهى نبوى، حاوى مواضع سىاسى و بسىارى از موضوعات دىگر نىز هست كه در امور اعتقادى، درىافت معانى قرآن و اخلاق از آن استفاده مىشود و به طور كلى همهى ارزشهاى دىنى از آن قابل استخراج است. پس باىد گفت سىرهى نبوى تارىخى نىست كه بتوانىم آن را بنوىسىم و رواىت كنىم و ممكن باشد كه آن را به دست فراموشى بسپارىم.
برهمىن اساس، سىرهى نبوى باىد داراى معىار و شاخصهاى خالص باشد. به اىن معنا كه باىد بر وفق نقشه و سىاست الهى و بر مبناى اصل عصمت جرىان داشته باشد كه اىن شاخصه در مورد رسول مكرم اسلام صلّى الله علىه و آله قابل اثبات است. سىرهى نبوى باىد مصدر و الگوىى براى تمام معارف ما باشد؛ سىاستهاى ما، فهم ما، اخلاق و سلوک ما، اعتقادات و فقه ما و براى همهى امور ما. همهى اىن ضرورتها مرا بر آن داشت تا به پژوهش در باب سىرهى نبوى بپردازم. سىرهى نبوى ىک حادثه نىست كه گذشته باشد و ما بخواهىم آن را مثلاً با زندگى شخصىت هاى مشهور تارىخ مقاىسه كنىم.
باىد گفت كه ىک فرق بسىار بزرگ بىن سىرهی پىامبر صلّى الله علىه و آله و همهى تارىخ هست. هنگامى كه انسان به اىن سىره نگاه مىكند، كسانى را مىىابد كه براى رسىدن به هدفهاى خود و مصون ماندن از گزند حوادث، چشم طمع به سىره داشتهاند. در تارىخ از اىن افراد، اعم از حاكم و عالم و تاجر و ... فراوان بودهاند كه برحسب حاجت خود از سىره، خواستهاند كه خادم منافع و حاجات آنها باشد و اگر در سىره، چىزى را پىدا نكنند كه بتواند آنها را به مقصودشان برساند، دست به تحرىف آن مىزنند، چىزهاىى به آن اضافه مىكنند ىا از آن كم مىكنند تا به هدف خود برسند.
[سیره و تاریخ ننوشتهام]
دربارهى فعالىتهاىم باىد بگوىم که من تا كنون سىره ننوشتهام. من تلاش كردم آنچه تا كنون دربارهى سىرهى پىامبر اكرم صلّى الله علىه و آله نوشته شده است را مطالعه كنم و برحسب اصول عقلى، دربارهى آنچه نوشتهاند به قضاوت بپردازم و سعى كردم خود را از آنچه در سىرهى نبوى وارد ساختهاند، دور سازم و حوادث زىادى را كه از اىن سىره به دست ما رسىده و نقل شده، برمقتضاى حال، تفسىر كنم. اگر معناىى از فقه در آن مىىافتم، به آن اشاره مىكردم. اگر چىزى كه به سىاست مرتبط بود و ىا نكتهاى اخلاقى درآن مىىافتم، به آن اشاره مىكردم و در واقع به آنچه مىتوان از سىرهى نبوى به دست آورد، اشاره مىنمودم.
من تا كنون نه تارىخ نوشتهام و نه سىره. من در متونى كه دربارهى كارهاى رسول خدا صلى الله علىه و آله سخن گفته بود، به مناقشه و بحث پرداختم و اىن كار، نوشتن سىره نىست. در واقع توجه من به تارىخ نبود. توجه من به متونى بود كه ادعا مىكرد كه دربارهى سخن معصوم ىا اعمال و دستوراتش سخن مىگوىد و من تلاش كردم كه اىن متون را از تحرىف و اضافاتى كه در آن وارد شده است پاک سازم.
[استخراج علوم اسلامی از سیرهی نبوی]
پرسش: شما رابطه و تعامل مىان علم تارىخ و سىرهى نبوى را چگونه ارزىابى مىكنىد؟
پاسخ: همانطور كه اشاره كردم، سىرهى نبوى فقط تارىخ صِرف نىست كه به مطالعهى آن بپردازىم؛ آن هم به همان نحوى كه دىگر حوادث تارىخ را مورد مطالعه قرار مىدهىم. باىد دربارهى متون وارده شده در باب سىرهى نبوى به قضاوت بپردازىم و از آنها در بىان ارزشها و حقاىق دىنى استفاده كنىم.
پس ما باىد معانى قرآن و سىاست اسلام و اخلاق و فقه اسلامى و اعتقادات اسلام و در مجموع، همهى علوم اسلامى را از سىرهى پىامبر مكرم اسلام صلّى الله علىه و آله استخراج كنىم كه از طرىق وحى به خداوند متعال اتصال دارد و از روى هوا و هوس چىزى را بر زبان نمىآورد و جز براى انجام واجب و تكلىف شرعى و الهى، آنگونه كه خداوند متعال دستور داده و مىخواهد كارى را انجام نمىدهد.
[تأثیر علم کلام بر تاریخ]
پرسش: شما در مباحث تارىخى با روىكرد كلامى وارد شدهاىد. آىا مىتوان دىدگاههاى كلامى را در تحقىقات تارىخى اثر نداد؟
پاسخ: چىزى را كه مىفرماىىد در غىر از تارىخ پىامبران صحىح است. براى مثال، متون مىگوىند كه فلان شخص خمر نوشىد و با مردم نماز گزارد و گفت: «قل ىا أىها الكافرون أعبد ما تعبدون» ىعنى: بگو: اى كافران! مىپرستم آنچه را كه مى پرستىد! اىن رواىت در كجا وجود دارد؟! آىا آن را باور مىكنىد؟ خىر. به هىچ وجه آن را باور نمىكنىد؛ زىرا شما ممكن است به عصمت او معتقد باشىد. پس در واقع شما تارىخ را براساس عصمت مطالعه كردهاىد.
وقتى براى شما ثابت شده است كه قرآن صحىح است و تارىخى بىاىد كه با نص قرآن مخالف باشد، براى مثال قرآن بگوىد: ﴿لَقَدْ نَصَـرَكُمُ اللَّهُ فى مَواطِنَ كَثىرَةٍ وَ ىوْمَ حُنَىنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ﴾([1]) و تارىخ بگوىد: «و لَم تُعجبهم كثرتُكم» قطعاً خواهىد گفت كه دروغ است؛ زىرا قرآن وحى الهى است. پس شما به وسىلهى آنچه که اصلاً تارىخ نىست بر تارىخ استدلال كردىد.
وقتى كه نبوت نبى با معجزه براى ما ثابت گشت، اىن امور را با احكام عقلى نفى مىكنىم. كافى است كه خصوصىت نبى را معىارى براى قبول ىا رد متون تارىخى قرار دهىم.
[استخراج عناوین عام سیرهی نبوی از قرآن]
پرسش: به اىن ترتىب آىا به نظر شما سىرهى نبوى كاملاً از قرآن قابل استخراج است؟
پاسخ: قرآن قسمتى از سىرهى نبوى را بىان نموده است؛ آن هم به شكلى كه نمىتوان همهى مفردات سىرهى نبوى را از آن استخراج كرد. براى مثال، پىامبر صلّى الله علىه و آله هنگامى كه به جنگ بدر مىرفتند سىصد و سىزده مرد با اىشان بودند. اىن در قرآن ذكر نشده است. اىنكه قرآن بگوىد: پىامبر رهسپار جنگ بدر شدند كاملاً صحىح است؛ ولى در قرآن ذكر نشده كه سىصد و سىزده مرد نىز با اىشان بودند. در واقع مىتوانىم عنوانهاى عام را از لابهلاى آىات قرآن استخراج كنىم؛ ولى استخراج جزئىات ممكن نىست.
[نداشتن درک درست از حقیقت سیرهی نبوی]
پرسش: آىا مىتوان مىان قرآن و متونى كه به نگارش سىرهى نبوى پرداخته اند، تعارضى ىافت؟
پاسخ: بسىارى از متون وجود دارد كه سىرهى نبوى را رواىت كردهاند؛ ولى با قرآن در تعارض است. با تأملى ساده، اىن امر بر ما ظاهر و آشكار مىگردد. مشكل اىنجا است كه حقىقت سىرهى نبوى درست فهمىده نشده است. در واقع عدهاى پس از رسول اسلام صلّى الله علىه و آله پى بردند كه نشر معارف مستفاد از سىرهى پىامبر صلّى الله علىه و آله براى حكومتشان خطرناک است. از اىن رو براى جلوگىرى از نشر آن، از كتابت و نقل حدىث جلوگىرى كردند. البته بعضى از عالمان و آگاهان آن زمان، متوجه اىن امر شدند و به نگارش سىرهى نبوى مبادرت ورزىدند.
براى همىن مىبىنىم دربارهى عالمانى كه به كتابت حدىث و سىره نبوى پرداختند توسط حاكمان وقت، سختگىرى به عمل آمد. با «نسائى» آن كار را كردند؛ زىرا فضائل حضرت على علىه السلام را نوشته بود. «عبدالرزاق اسمعانى» را به تشىع متهم كردند و او را از جاىگاهش ساقط كردند؛ زىرا او درباره معاوىه چىزى را گفت كه مورد دلخواه آنها نبود.
[تنوع خط فکری مستشرقان در برخورد با مسلمانان]
پرسش: روىكرد مستشرقان به سىرهى نبوى را چگونه ارزىابى مىكنىد و كارهاى آنها را در چه سطحى مىبىنىد؟
پاسخ: مستشرقان، همه داراى ىک خط فكرى مشترک نىستند. بعضى از آنها طالب حق بودند و كاركرد بعضى از آنها منوط به توجىهات و خطوط فكرى القاءشده از جانب حكام ـ به صورت مستقىم و ىا مخفىانه ـ بود. در خىلى از موارد، سىاستهاىى وجود دارد كه علاقهمندى به كسب معلومات از فرهنگها و ملتهاى دىگر را بر مىانگىزاند. مثلاً دردانشگاههاى انگلستان، وزارت اطلاعات همىشه مىخواهد با رسوم و عقاىد مردم و ملتهاى گوناگون آشنا بشود تا بداند با آنها چگونه رفتار كند. از اىن رو، اساتىد و دانشجوىان را مكلّف مىكنند كه دربارهى چنىن موضوعاتى تحقىق كنند. براى مثال آنها را ملزم مىكنند كه دربارهى چگونگى زندگى علماى اردن تحقىق كنند و بدانند كه امىال و تعصبهاى دىنى آنها تا چه حد است و به كدام سمت گراىش دارند. دانشجوىان نىز با انجام تحقىقات و با حفظ امانت، اطلاعات به دست آمده را در اختىار اساتىد قرار مىدهند و آنها با استفاده از اىن تحقىقات براى اهداف خاص خود برنامهرىزى مىكنند.
بنابراىن بخشى از آثار مستشرقان دربارهى سىرهى نبوى با اىن پىشىنه شكل گرفته است. به عنوان مثال؛ برخى بر اساس پىشىنهى مذكور كوشىدهاند تا پىامبر صلّى الله علىه و آله را جنگطلب و ترورىست نشان بدهند كه اىنها همگى نشاندهندهى سىاستهاىى است كه مىخواهند به وسىلهى آنها به بهترىن نحو ما را استعمار كنند و جرقهى فتنه را در بىن ما شعلهور نماىند. بنابراىن مىتوان گفت كه مستشـرقان از لحاظ فكرى و جهتگىرى متنوع هستند و در ىک خط فكرى نىستند([2]).
پرسش: از فرصتى كه براى گفت و گو فراهم نمودىد، بسىارسپاسگزارىم.
پاسخ: براى همه شما آرزوى موفقىت دارم.
([1]) سورهى توبه: آىهى 25.
([2]) سؤالات و پاسخهایی که در این مصاحبه، پس از این آمده است با پرسش و پاسخهایی که در مصاحبهی فصل هشتم آمده است مشابهت دارد. به دلیل پرهیز از تکرار ملالآور از ذکر آنها در اینجا خودداری کردیم.
منبع: سيرهپژوهى، تاريخ: 23/10/2008.
دیدگاه خود را بنویسید