بررسی زندگی امام هشتم شیعیان علیه السلام از آن رو دارای اهمیت ویژه است که این امام همام در دورهای از تاریخ اسلام قرار داشتند که فضای باز فکری و اهتمام و توجه سیاستمداران و حاکمان وقت به مباحث علمی، زمینهای برای گسترش اندیشههای ادیان و مذاهب دیگر را فراهم آورده بود. امام رضا علیه السلام در این شرایط ویژهی فکری در یک مهاجرت اجباری و قرار گرفتن در دربار خلیفهی عباسی، فضای ویژه و مضاعفی را برای احیای سنتهای فراموششدهی اسلامی پیش روی خود دیدند.
شیوهی برخورد امام رضا علیه السلام با آراء و اندیشههای مخالف را در گفت و گو با علامه سید جعفر مرتضی العاملی، اندیشمند و مورخ شیعهی لبنانی مورد بررسی قرار دادیم.
پیشنهاد میکنم پاسخهای خواندنی ایشان را که در پروندهی علمی خود تألیف آثار ارزشمندی چون «الصحیح من سیرة النبي الأعظم صلّی الله علیه و آله» و «الصحیح من سیرة الإمام علي علیه السلام» و نیز «زندگی سیاسی امام هشتم علیه السلام» را به همراه دهها کتاب و مقالهی علمی معتبر دیگر ثبت کرده است، بخوانید.
[تمدن چیست؟]
پرسش: نقطهی شروع تمدن اسلامی کجا است؟ و آیا پس از پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله فراز و فرودهایی را داشته است؟
پاسخ: تمدن به معنای یک منظومهی ارزشی است که بر همهی سیاستها، ارتباطات اجتماعی و سیاسی و زندگی مردم حاکم است.
[عدم حاکمیت ارزشهای دینی]
تمدن اسلامی با بعثت پیامبراعظم صلّی الله علیه و آله آغاز شد و در دورههای مختلف دچار فراز و فرودهایی شد. اما یقین دارم هیچگاه در دورههای مختلف تاریخی آنچه از ارزشهای دینی که مدّ نظر رسول خاتم صلّی الله علیه و آله بود، به طور کامل و شامل در جامعهی اسلامی حاکم نشد؛ به نحوی که شارع مقدس از وضعیت موجود راضی باشد.
[توانایی معصومین ^ و عدم قابلیت جامعه]
واقعیت این است كه پیامبر و امام علی و سایر ائمه علیهم السلام خواستند که این روال در جامعه حاکم باشد؛ اما اینکه آیا توانستند جامعه، مردم و حکومت را در سیاستها و موضعگیریها و ارتباطات اجتماعی به سمتی که ارزشهای اسلامی در آن به اجرا در بیاید، سوق دهند، جای بررسی دارد. از این نکته نباید غافل شد که پیامبر و ائمهی معصومین علیهم السلام توانایی و علم رفع مشکلات جامعه را داشتهاند؛ اما جامعهی آن روز، قابلیت پذیرش حاکمیت این ارزشها را نداشته است.
[نمونهای بارز]
نمونهی بارز تقابل جامعه با پیاده شدن ارزشهای تمدنساز اسلامی در دورهی پس از ارتحال رسول الله صلّی الله علیه و آله در ایام خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
[پیشرفت اقتصادی در دورهی خلافت حضرت علی×]
در بحث اوضاع اقتصادی، جامعهی اسلامی در دورهی خلافت علی علیه السلام به حد اعلای پیشـرفت رسیده بود. در متون تاریخی نقل شده است که اهل کوفه که در آن زمان یک شهر بزرگ با جمعیت چند صد هزار نفری بود، در رفاه کامل به سر میبردند. این در حالی است که حـضرت امیر علیه السلام در دورهی حکومت خود، درگیر جنگهای بسیاری بودند و همانطور که میدانید، کشوری که در جنگ قرار دارد، مخارج زیادی دارد؛ اما با این همه، وضعیت اقتصادی مردم کوفه به قدری خوب است که حضرت در جایی میفرمایند: «ای اهل کوفه! من در ميان شما کسی را نمیبینم که در رفاه نباشد»([1]). این در یک کشور جنگزده است؛ کشوری که مردمش به راحتی نمیتوانند زراعت و تجارت کنند؛ زیرا بخشی از نیروی کار آن به حضور در میدانهای جنگ خوانده میشوند؛ ولی مردم در چنین کشوری، رفاهی دارند که علی علیه السلام آن را مثال میزنند. این وضعیت در اقتصاد جنگی است. پس اگر جنگ نبود کشوری را که علی علیه السلام اداره میکرد، چگونه وضعیتی داشت؟
[جامعه، تحت تأثیر ارزشهای جاهلی بود]
بنابراین معلوم میشود که امیر المؤمنین علیه السلام برای ادارهی کشور مشکلی نداشتند و توانایی اجرایی کردن ارزشهای شریعت را داشتهاند و این مردم هستند که در مقابل اجرای برخی از ارزشهایی که در سیاست و اجتماع مطرح است، واکنش منفی نشان میدهند؛ چون این جماعت به سیاستها و ارزشهای غیر الهی عادت کرده بودند و آن جماعت از مسلمانی، تنها نام آن را یدک میکشیدند و اسلام آنها، اسلام محمّدی و علوی نبوده است؛ بلکه براساس دنیاطلبی و زیادهخواهی شکل گرفته بود. حضرت علی علیه السلام پس از یک دورهی نسبتاً طولانی آمدند تا ارزشهای جعلی را دور بریزند و ارزشهای حقیقی اسلامی را در جامعه حاکم کنند؛ اما با افرادی مواجه شدند که تحت تأثیر ارزشهای جاهلی بودند.
با این همه، سیاستهای علی علیه السلام توانست افرادی که در برخی آمال و ارزشها نقاط مشترکی با هم داشتند را در میدان جنگ روبهروی هم قرار دهد. در طول تاریخ، هیچ سیاستمداری نتوانسته جامعهی جهلزده را به گونهای هدایت کند که دشمنانش را در کارزار جنگ در مقابل گروهی دیگر از دشمنانش قرار دهد و به وسیلهی دشمنان خود، دیگر دشمنانش را شکست دهد. این سیاستها و برنامههای ارتباطی در عرصهی اجتماع، برگرفته از ارزشهای الهی بود. علی علیه السلام با اتکا به آن توانست ارزشهای جاهلی را در جامعه به گوشهای براند.
[حکمت بشری و الهی]
پرسش: تمدن اسلامی در برههای از تاریخ اسلام به خصوص قرن چهارم هجری به دلیل فتوحات و کشورگشایی برخی حاکمان با خردهفرهنگهایی مواجه شد. این تمدن نوپا در این مواجهه چه واکنشی داشت؟
پاسخ: بخشی از تمدن اسلامی شامل احکام میشود که دربارهی شیوه و روش زندگی فردی و اجتماعی مسلمین به ارائهی برنامه پرداخته است.
بخش دیگری از تمدن اسلامی شامل حکمت است.
وقتی حکمت، بشری باشد احتمال نقص و اشتباه زیاد است؛ اما اگر الهی باشد از این نقصها، مبرا است؛ چون حکمت آن چیزی است که مطابق و سازگار با وضعیت و واقعیتهای خلقت و تکوین است و فقط خدا از راز این حکمت آگاه است.
[حکمت بشری و نقصان دولتها]
خداوند به پیامبران خود میگوید که باید به ملتها هم احکام را بیاموزند و هم حکمت را. هیچ حاکمی نمیتواند حکمت را از ملتی بگیرد؛ چون اگر این اتفاق بيفتد آن ملت و دولت در معرض نقصان قرار میگیرد. در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز به این موضوع اشاره شده است که اگر حکمت کم و زیاد بشود، نافع نخواهد بود و به ضرر ملتها منتهی میشود.
[اسلوب برخورد با سایر فرهنگها]
بنابراین اعتقاد ما این است که ارزشهای یک ملت باید برگرفته از آموزههای الهی باشد و میدانیم که فرهنگهای دیگران، زاییدهی فکر بشری است و اشتباهايی دارد و ما نمیتوانیم بدون هیچ واکنشی در مقابل این فرهنگها منفعلانه برخورد کنیم. و از سويی نباید به حذف تمام تمدن سایرین نیز دست بزنیم؛ بلکه باید ارزشها و معیارهای الهی عرضه شود و نقصهای آن تعدیل و جنبههای مثبت آن را حفظ کنیم؛ نه اینکه بی محابا هر چه از فرهنگها و تمدنهای دیگر دیدیم را وارد زندگی ملت کنیم که اگر اینگونه برخورد کردیم سخت در اشتباه خواهیم بود. ائمه علیهم السلام همین راه را برای برخورد با فرهنگ سایر ملل در پیش گرفته بودند.
[برخورد حضرت رضا× با تأسیس دار الحکمة]
پرسش: واکنش امام رضا علیه السلام در برخورد با خرده فرهنگها چگونه بود؟
پاسخ: وقتی مأمون دار الحکمة را تأسیس کرد و فلسفهی یونان را در آن ترجمه کردند، امام هشتم علیه السلام نگفتند که این کار را تعطیل کنید؛ بلکه فرمودند باید آنچه را که در فلسفهی یونان وجود دارد با معیارهای خودمان بسنجیم؛ سپس آنچه را که مطابق ارزشهای دینی نیست از گردونه خارج کنیم.
[مراودهی علمی ائمه^ با زنادقه]
شما ببینید ترجمهی فلسفه از دورهی بنی امیه آغاز شد و چون فلسفه در آن دوره بر ارزشها ارائه نشد، توسط ملحدین و زنادقه ارائه گردید. امامان ما علیهم السلام در واکنش به این تفکرات، امثال زنادقه را حذف نکردند؛ بلکه از آنها خواستند آنچه را به لحاظ علمی در بساط داشتند، عرضه کنند و خطاب به آنان این نگرش را مطرح کردند که اگر تفکر شما درست بود میپذیریم و اگر نه آن را رد میکنیم. بنابراین در تاریخ میبینیم که زنادقه با ائمه علیهم السلام مراودهی علمی داشتند و ائمه، آنها را بلا فاصله تکفیر نکردند؛ چون میدانستند این افراد تحت تأثیر افکاری قرار گرفتهاند که در متون خارجی وجود داشته و در عرصهی فکری ورود پیدا کرده است و چون این بافتههای ناقص بشری به عنوان فلسفه به آنها ارائه شده و بر ارزشهای دینی هم عرضه نشده، این افراد دچار خطا شده بودند.
[تنقیح فلسفه و تألیف فلسفهی اسلامی]
ائمه علیهم السلام و به ويژه امام هشتم علیه السلام در مقابل یونانیان و فلاسفهی ملحدین و زنادقه به بحث علمی پرداختند؛ نه آنکه به حذف آنها بپردازند. این رویهی ائمهی معصومین علیهم السلام باعث شد تا جامعهی علمی مسلمانان، نواقص و ایرادهای فلسفهی یونان را رفع کرده و فلسفهی اسلامی را تدوین کنند و جالب آنکه خود فلاسفهی مسلمین، بزرگترین فلاسفهی دنیا شدند و پرچم فلسفهی حقیقی و به دور از کفر را در دنیا برافراشتند.
پرسش: به نقش امام رضا علیه السلام در این ماجرا اشاره کردید. امام هشتم شیعیان علیه السلام در مواجهه با آراء مختلف از جمله دروندینی و ادیان دیگر، بیشتر چه چیزی را محور اثبات و تمدن اسلامی قرار میدادند؟
[اسلام، تنها دینِ دارای هویت مستقل]
پاسخ: پيش از پاسخ به این پرسش باید این مسأله را بگویم که ادیان به جا مانده از انبیای پيش از اسلام تحریف شده بودند و تصویری کمرنگ از دین الهی را دارا بودند؛ در حالیکه اندیشههای باطل در آن نفوذ بیشتری را داشته و دارد.
[تورات و انجیل واقعی نزد مسلمانان بود]
متأسفانه این سرنوشت ادیان ابراهیمی بوده و هست و چیزی به نام یک دین کامل الهی تا پيش از ظهور اسلام وجود نداشت و تنها دینی که یک هویت مستقل داشته و دارد «اسلام» است. تورات و انجیل واقعی نزد مسلمانان بود.
[اعتراف بزرگان یهود و مسیحیت]
پرسش: برای این ادعا چه دلیلی را ارائه میکنید؟
پاسخ: خود مسیحیان و یهودیان اعتراف میکنند که انجیل و تورات صدها سال پس از موسی و عیسی علیهما السلام در دسترس آنها نبوده و گم شده است. مثلاً تورات سه بار گم شد و صدها سال تورات را در اختیار نداشتند و بنی اسرائیل به امتی مشرک تبدیل شدند.
هم اکنون بزرگان دین مسیحیت معترف هستند که آنها انجیل مسیح را ندارند؛ بلکه انجیل لوقا و متی و یوحنا را در دست دارند. سابق بر این انجیلهای بسیاری در اختیار مسیحیان بود و به روایتی در سال 325 میلادی در مجمع نیقیا چهارصد انجیل ارائه شد. همهی علمای مسیحی اذعان دارند که از سال 640 میلادی به بعد انجیل پیدا شد.
[مذکرات الرسل]
نکتهی دیگر اینکه کلمهی انجیل از سال 207 میلادی به چهار انجیل معروف مسیحیان اطلاق شد و پیش از آن به نام «مذکرات الرسل» معرفی میشد. در کتاب دایرة المعارف بریتانیا این اعتراف آمده است و اینکه انجیل توسط شاگردان مسیح نوشته شده است.
[تعبير صحيح: اتباع یهود و مسیحیت]
بنابراین این ادیان به آن شکلی که توسط انبیای الهی آورده شد، وجود نداشت و همچنین کتاب آسمانی آنها در میان امت آن انبیاء وجود نداشت و آنچه وجود داشت، شمهای از تعالیم عیسی علیه السلام همراه با خرافات و شبهات بوده است.
بنابراین به نظر من شما باید پرسش را اینگونه اصلاح کنید که امام هشتم علیه السلام با اتباع یهودیت و مسیحیت چگونه وارد مجادله شدند و چه چیز را محور قرار دادند؟
پرسش: بفرمایید.
[روش ائمه^ در برخورد با مخالفان]
پاسخ: امام علیه السلام در بحث مناظرات با چند دسته افراد مناظره داشتند. یک بار با زنادقه و دهریون بود که حـضرت در مواجهه با این افراد از مشترکات و مسلمات عقلی میان همهی بشـریت ـ مثل اینکه جمع نقیضین محال است ـ استفاده میکردند تا به آن چیزهایی که محل بحث بود، برسند. این یک روش عقلایی است. حضرت در مناظره با اتباع ادیان نیز برای استدلال عقلی از آنچه نزد آنها مسلم و پذیرفتهشده بود، بهره میبردند. به عبارت دیگر روش ائمه علیهم السلام در برخورد با مخالفان فکری، روش عقلایی است و برای همین هم همهی بشریت وقتی با عمق اندیشه و روش آنها مواجه میشوند، سخنان امامان را میپذیرند.
امام رضا علیه السلام هیچگاه برای اثبات حقانیت اسلام از باید استفاده نکرد؛ بلکه از مشترکات عقلی شروع کرده و به اختلافات مجهولات رسیدند و در آنجا بود که با پاسخ به مجهولات دیگران، آنان را وادار به اعتراف میکردند که در موضع باطل قرار گرفتهاند. این رویهی علمی و عقلایی امام علیه السلام برگرفته از قرآن است.
[چگونگی برخورد با عرفانهای نوظهور در روزگار کنونی]
پرسش: بحثی که امروزه در فضای فرهنگی ایران بسیار مطرح است، ورود عرفانها و معنویتهای نوپدید است. پیام روش مقابلهی امام رضا علیه السلام در برخورد با مذاهب و ادیان دیگر برای امروز ما چیست؟
پاسخ: کافی است علمای شیعه و مسلمان، پیشینهی کتابهای مقدس و سرگذشت رهبران و افراد تأثیرگذار بر این ادیان را برای مردم و جوانانی که گرایش به ادیان دیگر دارند، بازگو کنند تا گرایش به این جریانها از بین برود.
([1]) اشاره به «ما أصبح بالكوفة أحد إلا ناعماً، إن أدناهم منزلةً ليأكل من البر، ويجلس في الظل، ويشرب من ماء الفرات» جهت اطلاع بيشتر از مصادر و منابع، به كتاب الصحيح من سيرة الإمام علي عليه السلام: ج 13، ص 199رجوع شود.
منبع: ویژهنامهی قدس فرهنگی، ضمیمهی روزنامهی قدس، خرداد 1389، مصاحبهکننده: طیبه مروت.
دیدگاه خود را بنویسید