وقاىع و رخدادهاى زندگى ائمه علىهم السلام از آن جهت اهمىت دارد كه تحلىل آن مى­تواند ما را در ىافتن مسىر صحىح، رهنمون باشد. ىكى از اىن وقاىع كه در اىن گفت و گو سعى شده است تا از زاوىه­ى جدىدى بدان نگرىسته شود، ماجراى سؤال­برانگىز حضور امام رضا علىه السلام در دستگاه خلىفه­اى است كه امام از نظر مبناىى او را قبول ندارد و به عقىده­ى امام و شىعىانش، غاصب خلافت اهل بىت پىامبر صلّى الله علىه و آله است.

در اىن گفت و گو علامه سىد جعفر مرتـضى العاملى مورّخ شهىر و نوىسنده­ى توانمند لبنانى كه از وى به عنوان ىكى از چهره­هاى نام­آور جهان تشىع ىاد مى­شود، از نگاهى دىگر به اصل و حواشى ماجراى ولاىت‌عهدى امام رضا علىه السلام پرداخته است.

[زمينه­هاى دعوت از امام رضا عليه السلام توسط مأمون]

پرسش: ىكى از مباحث مورد توجه در سىره و تارىخ زندگى امام رضا علىه السلام مسأله­ى ولاىت‎عهدى اىشان است. اولىن سؤالى كه در اىن زمىنه به وجود مى­آىد، اىن است كه چه زمىنه­هاىى وجود دارد كه مأمون از امام علىه السلام براى اىن امر دعوت مى كند تا به خراسان بىاىند؟

پاسخ: شراىطى كه براى مأمون در آن دوره وجود دارد، باعث مى‌شود تا در تنگناى سىاسى شدىدى قرار گىرد. بخش اول اىن مشكلات سىاسى كه مأمون با آن­ها دست و پنجه نرم مى‌كند به نارضاىتى مردم بر مى‌گردد.

اىن وضعىت به ابتداى تشكىل حكومت عباسى مرتبط است. عباسىان در ابتداى تشكىل حكومت، با شعار بازگشت به دىن و رهاىى از جاهلىت و نىز خون‌خواهى اهل بىت علىهم السلام وارد عرصه­ى سىاسى شدند؛ اما از همان ابتدا كه حكومت را به دست گرفتند، از شعارهاى خود فاصله گرفته و مشخص شد اسلوب­هاىى كه آنان در سىاست­هاىشان به كار بردند با آنچه در مرام­نامه­ى خوىش به مردم عرضه كرده بودند بسىار متفاوت بود. حتى ستمى كه به مردم و آل على وارد كردند بسىار عمىق­تر و چشم­گىرتر از مصىبت­هاىى بود كه اموىان برمردم تحمىل مى­كردند.

اىن مشكلات از همان ابتدا براى مردم شروع شد و در دوره­هاى بعد بر مىزان آن افزوده گردىد.

اىن جناىت­ها در دوره­ى «هارون الرشىد» به حدى رسىد كه برخى به اىن باور رسىدند كه هارون ناصبى است.

اىن وضعىت باعث شد تا در گوشه و كنار كشور اسلامى، مردم دست به قىام بزنند و هر كسى از خاندان پىامبر صلّى الله علىه و آله كه پرچم مبارزه با عباسىان را به دست مى­گرفت، عده­ى بسىارى از مردم با او همراه مى­شدند. در اىن رابطه گفته شده است كه در جنگ مأمون با «ابو السراىا» حدود دوىست هزار نفر كشته شدند.

[مشکلات مأمون]

علاوه بر نارضاىتى مردم، مأمون از ناحىه‌ی دىگرى نىز با مشكلات عدىده­اى مواجه بود. جنگ­هاى درونى عباسىان و درگىرى مأمون با برادرش امىن و كشته شدن امىن به آن شكل كه سرش برىده شده بود، باعث شد تا جاىگاه او در بىن عباسىان نىز متزلزل شود.

اىن مجموعه­ علل باعث شد مأمون براى رهاىى از اىن شراىط به حب على علىه السلام تظاهر كند و سىاست­هاى نرم­ترى را در ارتباط با مردم دنبال كند و اىن­گونه نشان دهد كه دشمن اهل بىت پىامبر صلّى الله علىه و آله نىست.

[تحمیل ولایت‌عهدی به امام رضا ×]

بى شک قصد مأمون از اىن نماىشى كه به راه انداخته بود، فرىب مردم بود. در راستاى همىن سىاست­هاى فرىبكارانه­اش واگذارى خلافت و سپس ولاىت‎عهدى را به امام رضا علىه السلام پىشنهاد كرد.

مى­خواهم اىن جمله را اىن­گونه اصلاح كنم كه مأمون ولاىت‌عهدى را به امام رضا علىه السلام پىشنهاد نكرد؛ بلكه امام علىه السلام را مجبور به پذىرش آن نمود.

[قصد مأمون از تحمیل ولایت‌عهدی]

ىقىناً دلىل واگذارى اىن منصب به امام نىز سوء برداشت از اىن اتفاق است. مأمون از طرح و اجراىى كردن ولاىت‌عهدى، چندىن هدف را دنبال مى­كرد. او مى­خواست با اىن کار، ادعاى آل على علىه السلام مبنى بر داشتن حق خلافت را سلب ­كند؛ چرا كه بزرگِ آنان در كنار خلىفه قرار گرفته است. بنابراىن عدم مشـروعىت حكومت بنى العباس در نزد شىعىان مختوم مى­شود.

اىن مهم­ترىن هدف مأمون از ماجراى ولاىت‌عهدى است؛ زىرا با اىن كار، جامعه‌ی شىعى كه همىشه گروه معترض به جرىان خلافت نامشروع است عملاً به سكوت و خاموشى كشىده مى­شود. همچنىن، شبهاتى نىز به وجود مى­آىد.

[نحوه­ی مواجهه­ی امام رضا × با سیاست مأمون]

پرسش: مواجهه­ى امام هشتم علىه السلام با سىاست­بازى مأمون چگونه بود؟

پاسخ: امام علىه السلام از همان لحظات اول روشن كرد كه اىن سىاستِ تحمىل و جبر مأمون بود كه امام را به خراسان كشانىد. در اىن ماجرا، حتى اگر چىزى هم نمى­گفت، مردم خود، متوجه اجبارى بودن پذىرش ولاىت‌عهدى مى­شدند؛ زىرا وقتى مى­بىنند فردى كه به لحاظ اجتماعى و فرهنگى و علمى، سرآمد خاندان پىامبر و امت اسلامى است در پنجاه سالگى، ولىعهد خلىفه­ى جوانى مى­شود كه تنها سى سال دارد و براى رسىدن به خلافت از برادركشى هم درىغ نكرده است، متوجه مى­شوند كه اىن اتفاق، تنها ىک بازى سىاسى است كه خلىفه به راه انداخته است.

شبهه­اى كه ممكن بود در اىن زمىنه به وجود بىاىد، اىن بود كه امام علىه السلام به دنىا طمع دارد و مى­خواهد پس از مأمون به حكومت برسد كه اىن شبهه بسىار بعىد است؛ زىرا امام رضا علىه السلام در عصر خوىش به زهد، تقوا، عقل، حكمت و ... مشهور است.

[سیاست امام رضا × برای جلوگیری از سیاست­های مأمون]

نكته­ى دوم اىن است كه امام علىه السلام از همان ابتدا، سىاستى را پىش گرفتند كه مأمون نتواند به خواسته­هاىش دست ىابد. سىاست­هاى امام علىه السلام در اىن برهه، بسىار دقىق و حساب­شده است. مثلاً در روز بىعت شرط مى­كنند که در امور سىاسى و عزل و نصب­ها دخالتى نكنند. اىن شرط امام علىه السلام، نشان­دهنده­ى اىن است كه اىشان قلباً نسبت به اىن ولاىت‌عهدى رضاىتى ندارند. امام علىه السلام در سند ولاىت‌عهدى مكتوب مى­كنند كه با توجه به اىنكه ما علم غىب دارىم و آن را به ارث برده‌اىم، مى­دانم كه اىن امر شدنى نىست؛ اما من مجبور شدم آن را بپذىرم.

آنچه امام علىه السلام در نامه و سند ولاىت‌عهدى نگاشتند، تمام نقشه‌هاى مأمون را نقش برآب كرد.

[شیعیان به امام رضا × اعتراض نکردند]

پرسش: گفته شده است که در اىن دوره، دو گروه با امام و جرىان اصىل شىعى در مسأله­ى ولاىت‌عهدى برخورد كردند و موضع گرفتند؛ گروه اول، برخى جرىان­هاى تندرو شىعى است و گروه دىگر، وابستگان به خلافت و بنى العباس است. حضرت عالى چه تحلىلى از رفتار سىاسى هر ىک از اىن دو گروه دارىد؟

پاسخ: من با اعتراض جرىان شىعىان تندرو و برخورد و واكنش آن­ها نسبت به امام علىه السلام و نسبت به پذىرش ولاىت‌عهدى موافق نىستم و آن را صحىح نمى­دانم. آنچه تحقىقات من نشان مى­دهد اىن است که در اىن روىداد، پرسش­هاىى از ناحىه­ى شىعىان مطرح گردىد كه بىشتر براى روشن­گرى و آگاهى اذهان از اىن پذىرش صورت گرفته بود، نه به معناى اعتراض به عملكرد ىک امام معصوم.

اعتراض شىعىان به اىن ماجرا، به اىن قضىه است كه چرا باىد چنىن اتفاقى رخ دهد كه موجب ناراحتى امام رضا علىه السلام گردد و با توضىح امام علىه السلام در رابطه با ولاىت‌عهدىِ تحمىلى، اىن نگرانى برطرف شد. دلىل اىن تحلىل هم اىن است كه شىعىان واقعىِ امامت، به تصمىمات آنان راضى هستند و براساس آنچه در اعتقادات شىعى آمده است دلىلى براى نگرانى در تصمىمات ىک امام معصوم كه علم لدنى دارد، وجود ندارد.

اىن قضىه با مرام شىعه تعارض دارد؛ چراكه مرام شىعه، اعتراض به حكومت­هاى ظالم و غىر الهى است؛ اما باز هم شىعىان دچار تفرقه نشدند و به تصمىم امام احترام گذاشتند.

[زمینه­­ی شهادت امام رضا ×]

اما در مورد گروه دومى كه مطرح كردىد؛ كاملاً طبىعى است كه وابستگان به خلافت بنى­عباس از اىن تصمىم دل­خور و نگران شوند؛ چون عملكرد سىاسى مأمون براى بسىارى از آنان مفهوم نبود و وقتى دىدند آن امىدهاىى كه مأمون به آنان داده بود، نقشه­اى بود كه نقش بر آب شد، تصمىم به شهادت امام رضا علىه السلام گرفتند تا از اىن مردابى كه مأمون براى خلافت عباسىان درست كرده بود، جان سالم به در برند.

مأمون هم فكر نمى­كرد تلاش­ها و نقشه­هاىى كه به گمانش بسىار زىركانه و كارشناسى­شده بود، اىن­گونه ناكارآمد شود. لذا در تصمىم بر قتل امام علىه السلام جدى شد. چون دىد اگر اىن وضع ادامه ىابد طومار خلافت بنى العباس برچىده خواهد شد.

[شیعیان، روشن‌فکران جامعه بوده­اند]

پرسش: حضرت عالى از ىک طرف به توافق شىعىان بر تصمىم امام رضا علىه السلام و از طرف دىگر به مرام ظلم­ستىزى شىعىان اشاره كردىد. مگر جز اىن است كه ورود امام علىه السلام به حكومت مأمون، معناىى جز اىن ندارد كه جرىان شىعى جزئى از حكومت شده است و در رأس آن، امام شىعىان حضور دارد؟

پاسخ: شىعىانِ ائمه علىهم السلام در زمان هر كدام از ائمه علىهم السلام به عنوان روشن‌فكران جامعه شناخته مى­شدند و به خوبى از عهده­ى تحلىل قضاىاى سىاسى و فرهنگى و توطئه­هاى دشمن بر مى‌آمدند. معروف است كه ىكى از وىژگى­هاى شىعه، تىزهوشى و زىركى و تىزبىنى آنان است؛ به گونه­اى كه معاوىه خطاب به شىعىان امىر المومنىن علىه السلام مى­گفت: «على علىه السلام فكر شما را باز كرده است».

مى­بىنىد معاوىه كه دشمن سرسخت امام على علىه السلام و شىعىان او است، به اىن نكته اعتراف مى­كند.

اىن شىوه­ى تربىتى اهل بىت علىهم السلام است كه شىعىان خود را افرادى تحصىل­كرده و تحلىل­گر تربىت مى­كردند.

لذا من از همىن جهت معتقدم كه جرىان شىعىِ اصىل هرگز در مقابل امام خود ناىستادند؛ بلكه از تصمىم امام استقبال كردند. زىرا نسبت به پشت پرده­ى خواسته­ى مأمون آگاه شده بودند.

بحث روشن‌فكرى شىعىان آن‌قدر در زمان­هاى مختلف و در ادوار گوناگون خلفا، مهم تلقى مى­شد كه اگر خلىفه­اى مى­خواست ببىند وضعىت جامعه در عرصه­هاى مختلف در چه حالى است، به عملكرد و موضع­گىرى شىعىان دقت مى­كرد تا ببىند شىعىان چه برداشتى از ىک جرىان دارند.

بنابر مطالبى كه بىان شد مشخص مى‌شود که شىعىان به خوبى از اىن ماجرا مطلع بودند و مى­دانستند چه انگىزه­هاىى در سر مأمون وجود داشت. از اىن برخورد شىعىان مشخص مى­شود که تربىت ثامن الحجج علىه السلام نسبت به شىعىانشان چقدر دقىق بوده است؛ به گونه­اى كه آنان جملگى قابل اعتماد و اهل درک و تفكر هستند.

[جو حاکم در زمان ولایت‌عهدی]

پرسش: با توجه به صحبت شما، مى­توان از چالش ولاىت‌عهدى به فرصتى براى شىعىان ىاد كرد؟

پاسخ: اىن موضوع خىلى پىچىده است. در زمان مأمون مهم­ترىن جرىان­ها در عرصه­هاى مختلف به بالاترىن شكل ممكن فعالىت مى­كردند.

در جرىان­هاى فكرى، زىدىه و بنى الحسن و معتزله بسىار قوى بودند. به خصوص معتزله كه به عقل­گراىى افراطى معروف هستند دراىن دوره به اوج رسىده بودند. مؤسسان و بزرگان اعتزال در آن زمان زندگى مى­كردند. معتزله، مَنِش دموكرات­ها را داشتند و به آزادى عقىده و فكر بها مى­دادند. همچنىن، افرادى كه به لحاظ فكرى، بسىار بسته بودند مثل مؤسسان اهل حدىث كه فقط به سند و متون تكىه داشتند، در اىن دوره حضور داشتند.

از طرف دىگر، خوارج تحرّكات زىادى داشتند. همچنىن قوى­ترىن حاكمىت عباسىان در دوره­ى هارون و سپس مأمون شكل گرفته بود. حاكمىت مأمون در بسىارى از امور مثل: ارتش، سىاست و علم در اوج قرار دارد. گفته شده است که مأمون قوى­ترىن و با هوش­ترىن خلىفه­ى عباسى است.

او در دوره­ى خود جرىان­هاى فكرى را نىز رهبرى مى­كند و بالاترىن نظام اطلاعاتى را به راه انداخته بود؛ به طورى كه اطلاعات در اقصى نقاط كشور به طور كامل به دستگاه حكومت مى­رسىد.

[امام رضا × ناگزیر از پذیرش ولایت‌عهدی]

اما شىعىان هم كسانى نىستند كه در حاشىه­ى جامعه زندگى كنند؛ بلكه در متن جرىان­هاى فكرى حضور داشتند و بر آن­ها تأثىرگذار بودند. همچنىن شىعه معتقد است که اىن حاكم، غاصب و ظالم است. درچنىن روزگارى، همه­ى جرىان­ها دست به دست هم داده بودند تا شىعه را از پاى درآورند.

در چنىن شراىطى، امام رضا علىه السلام تحت فشار سىاسى قرار مى‌گىرد تا به دستگاه خلافت راه ىابد و ولاىت‌عهدى را بپذىرد. امام علىه السلام چه راهِ چاره­اى جز پذىرش داشتند؟ ىا باىد شىعه متلاشى مى­شد ىا امام علىه السلام آن را مى­پذىرفتند.

[جهاد با جریان انحرافی اعتزال در سایه­ی امام رضا×]

امام راهى را برگزىد كه نه تنها به ضرر امامت و شىعه منتهى نشد، بلكه به نفع آن نىزخاتمه ىافت؛ زىرا شىعه نىاز داشت در دوره­اى كه معتزله با پشتوانه­ى حكومت، داعىه­دار عقل­گراىى و دموكراسى در جامعه بود و شعار آزادى فكر را سر مى داد، با كمك رهبر و مقتداى خوىش به جهاد با اىن جرىان منحرفى برود كه ظاهرى بسىار آراسته و فرىبنده داشت.

[تقویت شیعه در سایه­ی ولایت‌عهدی امام رضا ×]

امام رضا علىه السلام تنها به دوره­ى خوىش نمى­اندىشىد؛ بلكه افق دورتر را هم مى­دىد و براى اثبات بسىارى از رخدادهاى آىنده، باىد در مقابل گروه قوىِ معتزله حضور مى­ىافت. جرىان­هاىى مثل ماجراى امامت امام جواد علىه السلام در كودكى، از اىن نمونه است كه حضور امام در مركز فرهنگ و سىاست و شركت در مناظرات علمى و اثبات عقاىد اسلامى با عقل، باعث شد تا جرىان عقل­گراى معتزله حساب كار خود را بكند و امام رضا علىه السلام را به عنوان سرآمد جرىان روشن‌فكرى در دوره­ى خود بشناسند. حضور امام هشتم علىه السلام در اىن پوششِ به ظاهر جدىد، باعث شد تا شىعه قوى­تر از گذشته در جامعه حضور ىابد و جرىان­هاى روشنفكرى را هداىت كند.

منبع: پايگاه تخصصى امام رضا عليه السلام، مصاحبه‌کننده: طیبه مروت.