حضرت محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله پس از ابلاغ رسالت و دعوت و مبارزه در راه شریعت مقدس اسلام، و اقامت سیزده­ساله در مکه، رحل هجرت بستند و همراه یاران خود به یثرب که بعدها مدینة النبي نام گرفت، سفر نمودند و در آن جا اقامت گزیدند.

هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله به مدینه، سرآغاز تشکیل اولین حکومت در جهان اسلام است؛ حکومتی که برنامه­ها، قوانین و طرح­های اجرایی در آن با توجه به عصر خود و حتی پس از آن نیز قابل توجه و اهتمام سیاست­مداران است و می‌تواند راهنمای سیاست­مداران مسلمان در عصر حاضر باشد.

ویژگی­ها و شگفتی­های حکومت نبوی، ایشان را در پایه­ریزی تمدنی بزرگ و تأسیس جامعه­ای منسجم، یاری کرد.

علامه سید جعفر مرتضی العاملی صاحب اثر ارزشمند «الصحیح من سیرة النبي الأعظم صلّی الله علیه و آله» و اندیشمند و مورخ لبنانی، در گفت و گویی صمیمی به پرسش­های خبرنگار قدس در این رابطه پاسخ گفته است.

[دستاوردهای هجرت پیامبر ’]

پرسش: هجرت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله از مکه به مدینه، سرآغاز تشکیل اولین حکومت اسلامی است. بنابراین اگر اجازه بدهید، بحث را با دستاوردهای مدنی هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله آغاز کنیم.

پاسخ: هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله اساسی­ترین اقدام در جهت شکل­گیری امت اسلام و شکل­گیری حکومت اسلامی است. اما قبل از پرداختن به دستاوردهای مدنیِ این اقدام مهم پیامبر صلّی الله علیه و آله باید نگاهی به گذشته داشته باشیم.

[ضرورت هجرت]

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و اصحابش در مدت سیزده سال اقامت در مکه، از سخت­ترین شکنجه­های کفار مکه بی نصیب نماندند و ماندن ایشان در مکه، دیگر فایده­ای نداشت و نتیجه­ای که باید، گرفته شده بود؛ و چه بسا ماندن ایشان، اثرهای منفی و نامطلوبی را در برداشت؛ لذا هجرت از مکه و استقرار در مکانی دیگر برای حفظ دستاوردهای تبلیغ رسالت پیامبر صلّی الله علیه و آله لازم بود تا بتوانند در پوشش آن هجرت، آغازگر حرکتی جدید در راه اسلام باشند.

[رهایی از تنگناها]

تحقق این امر با ارتباط مسلمانان با مردم یثرب و دعوت آنان به اسلام آسان گردید و مسلمانان برای رهایی از فشارهای کافران مکه، دعوت اهل یثرب را پذیرفتند و به آن دیار هجرت کردند. بنابراین اولین نتیجه­ی این سفر، رهایی از فشارهای اقتصادی و سیاسی و شکنجه­های کفار بود.

[پایه­ریزی تمدن جهانی]

نتیجه­ی دیگری که هجرت به مدینه برای مسلمانان در برداشت، ایجاد احساس امنیت روانی در بین مسلمانان بود و این احساس خوشایند، زمینه­ی برنامه­ریزی و طراحی جامعه­ی اسلامی را برای ایشان فراهم ساخت.

پایه­ریزی یک «تمدن جهانی» با وجود فشارهای روحی، امکان­پذیر نبود و هجرت به مدینه، این زمینه را ایجاد کرد.

[ایجاد جامعه­ی مدنی بر اساس دین]

دستاورد دیگر هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله به مدینه، طرح­ریزی یک جامعه­ی مدنی بر اساس یک طرح الهی یعنی دین بود؛ چرا که اختلاف­ها و سلیقه­های قبیله­ای، بزرگ­ترین مشکل آن زمان بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله باید آن را رفع می­کردند، تا بتوانند امت اسلام را پایه‌ریزی کنند.

زندگی در مدینه این فرصت را برای مسلمانان به وجود آورد تا درباره­ی نحوه­ی ارتباطات، تجارت، مسائل نظامی و... به یک نظام­مندی جامع دست یابند که این امر به انسجام درونی امت اسلام، کمک بسیاری می­کرد.

[ایجاد امنیت درونی در سایه­ی عقد اخوت]

از طرف دیگر، قبایل غیر مسلمان اطراف مدینه هم خواستار عقد پیمان با پیامبر صلّی الله علیه و آله و امت اسلام بودند. لذا ما علاوه بر اتحاد در درون مرزهای اسلام، شاهد روابط دور از تشنج با بیرون مرزهای اسلام هم هستیم که این خود، امنیت و آسایش فراوانی را برای جامعه­ی اسلامی آن روز فراهم می­ساخت. شکل­گیری یک جامعه و پایه­ریزی تمدنی که باید حصر زمان و مکان را بشکند و هویت و ماهیتی جهانی یابد، مستلزم رفع اختلاف­های درونی بود؛ لذا پیامبر صلّی الله علیه و آله در یکی از اولین اقدام­های خود، اختلاف­های بین یاران خود اعم از انصار و مهاجر ـ یعنی دو قبیله اوس و خزرج ـ را برطرف کردند و در ابتکاری ماندگار، مسأله­ی عقد اخوت بین آنان را مطرح ساختند. این پیمان بین انصار و مهاجر و حتی بین مهاجرین بسته شد تا علاوه بر تقویت روحیه­ی ایثار و گذشت، برتری­جویی­های قومی و قبیله­ای را از بین ببرد.

[از تبعیض طبقاتی تا حذف موانع]

پرسش: رفع اختلاف­های قبیله­ای و ایجاد اتحاد، به نوعی هسته­ی مرکزی شکل­گیری جامعه­ی اسلامی بوده است. پیامبر صلّی الله علیه و آله چه اهدافی را در لوای این امر دنبال می­کردند؟

پاسخ: پیمان اخوت و برادری بین مسلمانان ـ اعم از انصار و مهاجرین ـ در ابتدای امر، تفاوت­های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را از بین برد؛ زیرا در عقبه­ی این حرکت فرهنگی و سیاسی پیامبر صلّی الله علیه و آله هدفی بزرگ نهفته بود.

بین مهاجر و انصار، افراد از سطوح مختلف اجتماعی حضور دارند. تفاوت­های فرهنگی بسیاری وجود دارد و فاصله­ی طبقاتی اقتصادی موجود است. از همه مهم­تر، در آن زمان تبعیض طبقاتی، یک مسأله­ی نهادینه شده است؛ لذا این جمعیت با این نوع تفکر نمی­توانند به صورت منسجم عمل کنند و سایر خواسته­های پیامبر صلّی الله علیه و آله را دنبال نمایند. از طرف دیگر، این اختلاف­ها، آن­ها را در مقابل دشمن بیرونی ضعیف­تر می­ساخت.

بنابراین، برای ساختن یک جامعه باید به حذف موانع پرداخته می­شد که اولین و مؤثرترین گام در این مسیر، رفع اختلاف­های موجود بود.

[رعایت تناسب­ها در برقراری عقد اخوت]

یکی از ظرایف کار پیامبر صلّی الله علیه و آله در انعقاد عقد اخوت بین مسلمانان، رعایت تناسب­های روحی و رفتاری و اخلاقی بین کسانی است که قرار است بین آن­ها پیمان برادری بسته شود. رعایت این اصل، حاکی از اهداف والای این طرح است؛ زیرا تا زمانی که اختلاف­های درونی حاکم باشد، شکل­گیری یک جامعه­ی منسجم که بتواند مشکلات خود را حل و فصل کند و برای بهتر زندگی کردن، برنامه­ریزی نماید و از همه مهم­تر از مرزهای خود دفاع نماید، امکان­پذیر نیست.

[اصول اساسی عقد اخوت]

موضوع عقد اخوت، یک مسأله­ی اخلاقی نبوده است؛ بلکه مسأله‌ای اجتماعی در دین اسلام است. این پیمان برای هر یک از طرفین عقد، مسؤولیت­هایی در پی داشته است. بنابراین پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله با تکیه بر دو اصل مهم، این طرح را پایه­ریزی و اجرا کردند.

[تعامل]

اولین اصلی که این پیمان بر آن استوار است  «تعامل» است. یقیناً هر فردی در زندگی، مصالح و منافعی را برای خود متصور است که ممکن است با دیگری متفاوت و حتی نقض­کننده­ی آن نیز باشد. از سوی دیگر، شخصیت افراد با یکدیگر تفاوت دارد. بنابراین در این تناقض­ها و اختلاف­های شخصیتی و سلیقه­ای، نزاع­هایی برای دستیابی به منافع و مصالح شخصی پدید می­آید که نظم جامعه و امنیت آن را تحت الشعاع قرار می­دهد. اما بی شک، آنچه در دستورات اسلام به عنوان شرط اساسی حفظ جامعه­ی اسلامی مهم است، در نظر گرفتن مصالح اجتماع با احترام به مصالح مشروع و معقول افراد است. بنابراین این پیمان باعث شد تا این مشکل به صورت منطقی حل و فصل شود و رفع منطقی این اختلاف­ها با حاکمیت یک اصل قابل قبول که مصالح فرد و اجتماع در آن لحاظ شده است، محقق می‌شود.

[حاکمیت حق و عدالت]

اصل دیگری که در این پیمان لحاظ شده بود، اصل حاکمیت حق و عدالت است. برای خروج از بسیاری از خط قرمزها، نیازمند رعایت حق و پذیرش حاکمیت آن در روابط فردی و اجتماعی هستیم.

غیر از این یعنی حاکمیت حق، نمی­توان اختلاف­های قبیله­ای و سلیقه­ای را حل و فصل نمود. حق و عدالت، حکم مرجعیت رفع این مشکلات در هر جامعه­ای را دارد. این یک مرز مشخص است؛ اما در همین فرایند نیز یکی ناراضی خواهد بود. حاکمیت حق در مقام نظر و تئوری قابل قبول است؛ اما گاهی اوقات در مقام عمل با مشکلاتی مواجه می­شود.

پرسش: در واقع، شما معتقد هستید حاکمیت حق و عدالت در بعضی مواقع، کافی نیست و همین امر باعث تدابیر پیامبر صلّی الله علیه و آله درباره­ی وحدت و اخوت مسلمانان شد؟

بله! در بسیاری از مواضع، حتی هم­خون بودن و هم­قبیله بودن افراد، باعث تواضع و گذشت نمی­شود. آن چیزی که باعث  خضوع افراد در مقابل خواسته­های یکدیگر است، چیزی ورای این مسائل است و پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز بر اساس همین اصل، آن حرکت تاریخی را انجام دادند.

[حل مشکلات نسبی‌نگری در باب حق و عدالت]

علاوه بر این، مسأله­ی حق و عدالت، گاهی اوقات با تصورات افراد شکل می­گیرد. مثلاً شخصی تصور خودش را درباره­ی مسأله­ای حق می­داند و فکر دیگری را ناحق. بنابراین جامعه­ی نوپای اسلام که با خطرهای فراوانی از درون و بیرون نظام مواجه بود، در اولین گام، نیازمند حل این نوع مشکلات اساسی و ظریف بود. من نمی­خواهم بگویم هدف اسلام، برقراری حکومت عدل و حاکمیت حق نبود؛ بلکه این مسأله را باید از زاویه­ی دیگری نگریست.

[مطلوب بودن اموری فراتر از عدالت]

اسلام، خواهان تعالی انسان­ها در همه­ی مراتب است. پذیرش حق و تن دادن به عدل، یکی از مراتبی است که مسلمان باید طی کند؛ اما عدالت همیشه مطلوب شریعت ما نیست. گاهی اوقات مطلوب، بالاتر از عدل و حق است. مثلاً زمانی که مسأله­ی جهاد و دفاع از مسلمانان و مرزهای اسلامی مطرح است، آن چیزی که حاکمیت دارد، عدالت و حق نیست؛ بلکه مرتبه­ای بالاتر از آن باید در نظر گرفته شود که اگر غیر از این باشد، جهاد و دفاع در مراحل اولیه متوقف می شود؛ چرا که شخص می‌گوید: چرا من کشته شوم و دیگری نه؟ خداوند هم در آیه­ی شریفه می فرماید: «مؤمنان کسانی هستند که از جان خودشان گذشتند»([1]) و گذشتن از جان، امری فراتر از تن دادن و پذیرش حق و عدالت است. آنچه در تفسیر این آیه تجلی پیدا می­کند «ایثار» است. این همان اصلی است  که پیامبر صلّی الله علیه و آله در پیمان برادری دنبال می‌کردند.

[ایثار، درجه­ی تعالی انسان­ها]

وقتی جامعه­ای به این مرحله برسد که افراد برای حفظ اصول و مبانی دین، ایثار علی النفس داشته باشند، عدالت معنا ندارد. اسلام، حق و عدالت را  رمز عبور  از مرزهای خطر قرار داده است  و ایثار را درجه­ی تعالی انسان­ها.

پیامبر صلّی الله علیه و آله همین موضوع را در مورد عقد اخوت مقرر فرمودند که برای حق، [به منزله­ی] دو پایه است؛ اولین، حق و دیگری، مواسات است؛ یعنی در مواقعی که فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی بر جامعه حکم­فرما شد، دیگری هم از مال و ثروت من استفاده کند. البته ایثار درجه­ی بالاتر از مواسات است؛ اما پیامبر صلّی الله علیه و آله برای تعالی افراد و نجات جامعه­ی اسلامی این پله­ها را ترسیم فرموده و مسلمانان را با انعقاد پیمان برادری به صعود از این پله­ها، تشویق نمودند.

[نتیجه­ی عقد اخوت، فقط بعد اخلاقی نبود]

خلاصه اینکه آنچه از این پیمان برای جامعه­ی مسلمانان حاصل شد، تنها بُعد اخلاقی آن نبود؛ بلکه این پیمان، نتیجه­ی خوبی برای اجتماع اسلام داشت و آن، وحدت جامعه بود. لذا پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله بر اساس همان دو اصلی که ذکر شد و با بستن پیمان برادری بین مسلمانان، یک اصل بنیادی را در روابط اجتماعی حاکم ساختند که آن اصل در جوامع مترقی امروز هم کاربرد فراوانی دارد.

پرسش: سایر اقدام­های پیامبر صلّی الله علیه و آله در روزهای نخستین شکل­گیری حکومت در مدینه، بر چه محورهایی استوار بوده است؟

پاسخ: ایجاد امنیت در همه­ی ابعاد آن، اصل مهمی است که پیامبر صلّی الله علیه و آله در برنامه­ریزی­هایشان به آن توجه وافر دارند. مسأله‌ی دیگر، نظام­مند ساختن اصول حاکم بر جامعه است؛ یعنی تشکیل یک جامعه­ی قانونمند، منظم و منسجم که بی نظمی و پراکندگی و تداخل امور در آن وجود ندارد و یا به حداقل رسیده است.

[اقدامات پیامبر ’ در نظام­مند ساختن جامعه]

پیامبر صلّی الله علیه و آله برای تحقق این امر به اقدام­های مهمی دست زدند که قابل توجه است و نشان از تدبیر در رهبری از ناحیه­ی ایشان دارد.

توجه ایشان به مسأله­ی اقتصاد و تجارت قابل تأمل است؛ زیرا اقتصاد، بدنه­ی اجرایی هر جامعه و حکومتی است. تشکیل کاروان­های تجاری، نمونه­ای از این ادعا است.

[حفظ محیط زیست در حکومت نبوی]

پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله حتی در حکومت خویش به مسأله­ی حفظمحیط زیست توجه دارند؛ به گونه­ای که در تاریخ آمده است به پیامبر صلّی الله علیه و آله خبر رسید که عده­ای در منطقه­ای به شکار پرندگان دست زده­اند و ممکن است از تعداد آن­ها کم شود، و ایشان دستور به توقف شکار پرندگان آن منطقه دادند.

[سیستم ثبت و قوانین آن در حکومت نبوی]

ثبت دیون و داد و ستدهای اقتصادی، اطلاع­رسانی دقیق و ثبت بیماران و اموات و قراردادن قوانین موضوعه­ برای هر یک از این اتفاق‌ها، از دیگر اقدام­های پیامبر صلّی الله علیه و آله در تشکیل جامعه‌ای متمدن در آن ایام است.

[ایجاد سیستم آماری در حکومت نبوی]

اقدام قابل توجه دیگری که در آن روزها صورت گرفت، آمارگیری از کلیه­ی شهروندان مسلمان و ثبت و ضبط اتفاق­های ممکن، توسط کفیل هر جمعیتی بود. در واقع، یک سیستم اطلاعاتی دقیق و رده­بندی­شده، به لحاظ امنیتی نیز قابل توجه است.

تأسیس «دار الوفود» یا مهمان­سرا برای میهمانان حکومتی، تعیین نویسندگان و کاتبان کلام وحی، تعیین مرکزی برای ثبت اموال مردم، در نظر گرفتن سیاست­های زراعتی و... از اقدامهای پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله در مدینه و در بدو تشکیل حکومت بود. تمام آنچه در جامعه­ی آن روز اتفاق افتاد، پس از هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله به مدینه است. در مکه کسی به فکر تشکیل حکومت نبود، چه برسد به تعیین قانون و برنامه و ارائه­ی طرح. این­ها همه از ثمرات هجرت به مدینه است.

[دو خطر تهدیدآمیز برای حکومت نبوی]

پرسش: با این همه، نمی­توان خطرهایی را که حکومت پیامبر صلّی الله علیه و آله را تهدید می­کرد، نادیده گرفت.

پاسخ: بله. دو خطر عمده، حکومت پیامبر صلّی الله علیه و آله را نشانه گرفته بود. یکی منافقین بودند و دیگری یهودیان مدینه.

[نحوه­ی برخورد پیامبر ’ با منافقین مدینه]

پرسش: برخورد پیامبر صلّی الله علیه و آله با این دو دسته به چه شکل بود؟

پاسخ: پیامبر صلّی الله علیه و آله گروه اول یعنی منافقین را که به سرکردگی عبدالله ابن اُبی فعالیت می­کردند، شدیداً تحت نظر داشتند؛ زیرا آنان منشأ خطرهای دیگری برای حکومت بودند. با این همه، همواره صبر و تحمل در برخورد با این گروه در سیره­ی نبوی ملاحظه می­شود.

[نحوه­ی برخورد پیامبر ’ با یهودیان مدینه]

مشکل و خطر دوم، یهودیان مدینه بودند که یکی از اولین اقدام­های پیامبر صلّی الله علیه و آله در بدو ورود به مدینه، پیوند با این عناصر نامتجانس و ستیزه­جو بود. بنابراین پیامبر صلّی الله علیه و آله منشوری را با این هدف تهیه کردند که در آن، حقوق و تعهّدهای بین مسلمانان و یهودیان تعریف شده بود.

یهودیان و نصارا در آن زمان در میان اعراب جایگاه خوبی داشتند؛ آن هم به دلیل اینکه این عدّه، خود را باسوادتر و عالم­تر می­دانستند و اعراب نیز این مطلب را پذیرفته بودند. به هر حال، اعراب به شدت مجذوب این دو گروه بودند؛ به نحوی که وقتی کودکی بیمار می­شد، مادرش نذر می­کرد اگر شفا بیابد، او را یهودی یا مسیحی کند!

[زمامداری بی رقیب پیامبر ’]

از طرف دیگر، بین یهودیان آن روز مدینه، نوعی طبقه­بندی اجتماعی وجود داشت و بستن این پیمان با یهودیان، بیشتر به خاطر بازگشت کسانی بود که بعداً به این دین گرویده بودند. این هدف محقق شد و خیلی از این افراد بعداً مسلمان شدند. به درستی می­توان گفت این پیمان، بیانگر زمام‌داری بی رقیب پیامبر صلّی الله علیه و آله در بازسازی ملت و جامعه­ای است که تمدن را تجربه نکرده بودند و پیامبر صلّی الله علیه و آله اولین منشور آزادی فکر را با طرح این موضوعات پایه­ریزی کردند.

[زمینه­سازی سیاست خارجی در راستای پیمان­های داخلی]

پرسش: این پیمان، علاوه بر آنچه حضرت عالی فرمودید، از نظر سیاست خارجی هم قابل توجه هست؟

پاسخ: دقیقاً این پیمان و پیمان اخوت، هر دو در جهت رفع اختلاف‌های درونی بود؛ چرا که اگرچه سیاست خارجی برای هر حاکمی از اولویت­های حکومتی او است اما تا زمانی­که امنیت و صلح در درون جامعه حاکم نباشد، امکان برنامه­ریزی در این  مسیر وجود ندارد. لذا پیامبر صلّی الله علیه و آله برای رفع این اختلاف­ها و دفع فتنه، این دو پیمان را منعقد ساختند.

[مفاد پیمان با یهودیان]

پرسش: مهمترین مفاد این پیمان چه بود؟

[حفظ کرامت انسانی و آزادی در عمل به دین خودشان]

پاسخ: مفاد این پیمان در مسیر اصلاح امور تعیین ­گردیده و مفید فایده بود.

اما به نظر من آنچه در این پیمان، برجسته­تر از سایر نکات است، بحث حفظ کرامت انسان­ها ـ  با هر دینی که دارند ـ و آزادی درعمل به دین خودشان است. در واقع، اسلام و پیامبر صلّی الله علیه و آله هیچ منافاتی بین زندگی یهودیان و اقلیت­ها در کشور مسلمان و آزادی فکری قائل نمی­شوند.

[مصونیت از تعرض به یکدیگر]

مسأله­ی بعدی، مصونیت آنان از تعرض به خاطر دینشان است. لذا ما شاهد وجود آزادی بیان و فکر در جامعه­ی آن روز در کنار احترام به مصالح جامعه هستیم؛ یعنی با این همه، اجازه­یتعدی و تعرض و خروج از پیمان به یهودیان و هم­پیمانان پیامبر صلّی الله علیه و آله داده نشده است؛ چرا که در غیر این صورت هرج و مرج، جامعه را فرا خواهد گرفت.

[الگوی سیاست خارجی در دولت اسلامی]

این معاهده می­تواند اساس­نامه­ی سیاست خارجی دولت اسلامی در هر دوره­ای باشد.

 [رعایت حقوق اقلیت­ها در حکومت پیامبر ’]

پرسش: حقوق اقلیت­های مذهبی چه جایگاهی در حکومت پیامبر صلّی الله علیه و آله داشت؟

پاسخ: معاهداتی که پیامبر صلّی الله علیه و آله با دو قوم یهود و مسیحیِ آن زمان داشتند، گواه حفظ و رعایت حقوق اقلیت­ها در حکومت ایشان است.

پیامبر صلّی الله علیه و آله در پیمانی که با مسیحیان مهاجم نجران بستند، بر چند نکته تأکید کردند که از آن جمله می­توان به حفظ و قبول امنیت جانی و مالی و مذهبی ایشان، آزادی در عمل به فرائض دینی، عدم تغییر در حقوق و امتیازها ـ علی رغم مهاجم بودن ایشان ـ احترام به اسقف­ها و کشیشان و... اشاره کرد.

مطالعه­ی این سند، وسعت آزاداندیشی حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را نشان می­دهد و اتهام­هایی را که به ایشان مبنی بر جنگ­افروزی از ناحیه­ی غربیان وارد شده است خنثی می­سازد.

لذا علاوه بر رعایت حقوق اقلیت­های مذهبی در حکومت پیامبر صلّی الله علیه و آله شاهد جایگزینی امنیت، صلح و آسایش عمومی به جای جنگ، نفاق و کینه­توزی هستیم.

 [پیامبر ’ جنگ­افروز یا پایبند به تعهدات بین المللی؟]

پرسش: یکی از موضوعاتی که درتاریخ پیامبر صلّی الله علیه و آله و فقه ما، به آن پرداخته شده مسأله­ی جهاد است. این مسأله، دستاویزی برای معاندان شده است؛ حال آنکه ما از پیامبر صلّی الله علیه و آله به نام پیام­آور صلح و امنیت و رحمت یاد می­کنیم. حضرت عالی چه پاسخی برای این دسته از معاندان شریعت مقدس دارید؟

پاسخ: یکی ازمسائل قابل توجه در مناسبات پیامبر صلّی الله علیه و آله مسأله­ی تعهدات بین المللی ایشان بود و این امر در شیوه­ی دعوت سران حکومت­های مقتدر آن ایام که چیزی به نام تعهدات بین المللی در روابط خارجی کشورها وجود نداشت، روشن  و آشکار است.

پیامبر صلّی الله علیه و آله در اولین گام دعوت سران کشورها، با فرستادن پیک و نگارش نامه، آنان را به اسلام دعوت کردند. همچنین در مقابل متجاوزان مسیحی نجران، با پیمان صلح و قائل شدن حقوق برای آن­ها، به پیامبر رحمت بودن خویش، مهر اثبات زدند؛ حال آنکه  می‌توانستند چون سران حکومت­های موجود آن ایام، درصدد انتقام برآیند. در زمانی که در میان مسیحیان، تفتیش عقاید یک امر مرسوم بود ایشان به یهودیان و مسیحیان، آزادی فکر و عقیده در درون خاک اسلامی را عطا می‌کنند؛ لذا اتهام جنگ افروزی به ایشان، اتهامی بی اساس است.

[مبنای ارتباط در اسلام، جنگ نیست]

اسلام دین محبت، صلح و امنیت است. در واقع، سیاست مسالمت‌آمیز دینی مسلمانان، باعث گرویدن پیروان سایر ادیان به اسلام بوده است، نه زور و قدرت. و آنچه در تاریخ به عنوان جنگ­های پیامبر صلّی الله علیه و آله عنوان گردیده بیش از هر چیزی جنبه­ی دفاعی داشته است؛ لذا مبنای ارتباط در اسلام، جنگ نیست.

([1]) سوره­ی حجرات: آیه­ی 15: ﴿إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾.


منبع: روزنامه‌ی قدس، 26/1/1385، مصاحبه‌کننده: طیبه مروت.