اىن روزها که قلب امت اسلام در عزاى از دست دادن ىگانه­ى دوران حضرت امىر المؤمنىن على علىه السلام مرثىه­سراىى مى­کند شاىد بتوان با مرورى بر آنچه در اندىشه­ى متعالى امىر المؤمنىن علىه السلام گذشت و اىنک در جارى تارىخ مى­گذرد، مصىبت از دست دادن بزرگ‌مردى چون على علىه السلام را تسلى داد.

علامه سىد جعفر مرتضى العاملى، مورخ و نوىسنده­ى بزرگ جهان اسلام که اىن روزها در بىروت و در مىانه­ى فتنه­ى اسراىىلى ـ سلفى، پناه­گاه فکرى شىعىان آن دىار است، نگاه روشن و متفاوتى از دوران حکومت على علىه السلام را براى ما به تصوىر مى­کشد. گفت و گوى «ماهِ ماه» را با نوىسنده­ى بزرگترىن سىره­ى پىامبر صلّى الله علىه و آله و امام على علىه السلام بخوانىد.

[سيره­ى حضرت على × همان سيره­ى پىامبر ’]

پرسش: سىاست على علىه السلام حفظ دىن در پرتو حکومت است. امام براى تحقق اىن خواسته چه کرد؟

پاسخ: روش على علىه السلام همان روش پىامبر صلّى الله علىه و آله است؛ ىعنى امام علىه السلام در همان سىرى قدم گذاشتند که پىامبر صلّى الله علىه و آله قبلاً در آن حرکت کرده بودند.

مهم­ترىن اقدام امىرمؤمنان على علىه السلام در اىن زمىنه، به کار گرفتن نىروهاىى بود که در دوران خلفا به تربىت و پرورش دىنى آن­ها پرداخته بود. افرادى چون عمار ىاسر، سلمان فارسى، مالک اشتر نخعى و... که اشخاص بزرگى بودند. آن­ها پرورش­ىافتگان مکتب اسلامى علوى بودند و بهترىن گزىنه­هاى امام علىه السلام در امر استاندارى و فرماندهى لشکر محسوب مى­شدند. حـضرت بر اساس شاىستگى­ها و لىاقت­هاى افراد، پست­هاى حکومتى را به اىن افراد واگذار کردند.

نکته­ى دىگر در اقدامات على علىه السلام براى حفظ دىن، استفاده نکردن از راه‌هاى غىر اسلامى براى حفظ حکومت خود بود. مثلاً اىشان در جنگ جمل مى­توانستند با پرداخت مبالغ اندکى به برخى از قباىل، مانع تحقق جنگ شوند؛ اما مى­بىنىم که اىشان اىن کار را نمى­کنند و حاضر هستند براى حفظ اسلام هفتاد و پنج هزار شهىد را فدا کنند.

حذف عناصر فاسد از بدنه­­ى حکومت، اقدام دىگر امىرمؤمنان علىه السلام است که براى حفظ دىن انجام مى­دهند؛ زىرا عناصر فاسد در هر حکومتى در اصلِ آن، اختلال به وجود مى­آورند در حالى­که اصل و اساس حکومت علوى، اسلام است؛ به طورى که وقتى به امام علىه السلام پىشنهاد مى­شود: «پنج تا شش ماه به معاوىه فرصت بدهىد و بعد او را عزل کنىد» موافقت نمى­کند و جنگ صفىن رخ مى­دهد.

[علت روش حکومتی حضرت علی ×]

اگر على علىه السلام در دوران حکومت عدل خود، به غىر از اىن روش­ها مبادرت مى­کرد، هر آىنه کارهاى اىشان جزء دىن محسوب مى‌شد؛ زىرا اکثر مردم اىشان را نمونه­ى مجسم اسلام مى­دانستند. لذا اىشان علاوه بر نگاه به حفظ دىن در پرتو حکومت، نگاه ماندگارى به اىن قضىه داشتند و اقدامى نکردند که مسلمانان در نسل­هاى بعدى با تبعىت از روش اىشان دچار خطا شوند؛ زىرا وقتى شخصى مثل معاوىه حتى در مدت زمانى کوتاه، متولّى امور مهم مسلمانان باشد، در دوره­هاى بعد هم اىن تفکر که هر انسان فاسدى مى­تواند احکام شرعى را پىاده کند تثبىت مى­شد و اىن به ضرر اسلام بود.

[اقدامات امام علی × در جهت احیای سنت پیامبر ’]

پرسش: امىرالمومنىن علىه السلام براى احىاى سنت پىامبر صلّى الله علىه و آله در حکومت خود چه اصولى را تقوىت کردند؟ به عبارتى چه مسائلى را نىاز فورى مردم دىدند؟

[عدالت اقتصادی]

پاسخ: مهم­ترىن محورى که امام على علىه السلام در احىاى اصول نبوى به آن اقدام کردند رعاىت عدالت اقتصادى بىن آحاد مردم است. پىامبر صلّى الله علىه و آله در بىت المال و تقسىم آن و تعىىن مستمرى کارکنان حکومتى، موازىنى داشتند و بىن عشاىر و ساىرىن، کوچک و بزرگ و قبىله­ها تفاوتى وجود نداشت و هر کس بنا به اىن حق که مسلمان و انسان بود حقّى درىافت مى­کرد.

ولى پس از پىامبر صلّى الله علىه و آله اىن سنت برداشته شد و مثلاً قبىله­ى قرىش بر دىگران مقدم بود. حقوق کارگزاران بىشتر از ارتشى­ها و حقوق ارتشى­ها بىشتر از کارگران بود. به هرحال مساوات رعاىت نمى­شد. پس از قبول خلافت توسط على علىه السلام همان روش و سىره­ى پىامبر صلّى الله علىه و آله در مسائل اقتصادى و تقسىم بىت المال اجرا شد و کسانى که به دلاىلى در دوره­هاى قبلى از مزاىاى بىشترى بهره‌مند بودند، در اىن زمان نىز همىن تقاضا از حضرت را داشتند که پذىرفته نشد. اىن مسأله باعث پىداىش جنگ جمل شد. حضرت على علىه السلام هر چىزى از روش و سىره­ى پىامبر صلّى الله علىه و آله را که عوض شده بود به حالت اول بازگرداندند.

[شروع کتابت احادیث نبوی]

رواىات و احادىث نبوى را مکتوب کردند تا از بىن نرود و فراروى پىروان واقعى آن حضرت قرار گىرد.

اىشان در وصىت­نامه­ى خود خطاب به امام حسن علىه السلام خواستار نقل احادىث نبوى با ذکر سند شدند تا چىزى که با سنت پىامبر صلّى الله علىه و آله مغاىرت دارد به نام اىشان ارائه نشود؛ ىعنى امام على علىه السلام با ثبت و ضبط احادىث پىامبر صلّى الله علىه و آله اولاً جلوى انحرافات بعدى مسلمانان را گرفتند و ثانىاً سطح فرهنگ مردم را در مسائل دىنى و اعتقادى به شکل و ساختار اصلى برگرداندند و آن را ارتقاء دادند.

[جایگاه انسان در حکومت علوی]

پرسش: انسان در حکومت علوى چه جاىگاهى دارد و چگونه کرامت انسانى در حکومت امام علىه السلام حفظ شد؟

پاسخ: انسان در حکومت امام على علىه السلام بنا به خلقتش است که از جاىگاه برخوردار است، نه به خاطر جنسىت، دىن، ثروت و... . دلىل اىن ادّعا، نمونه­هاى بارزى است که در تارىخ نقل شده است. ىکى از اىن وقاىع، ماجراى زن غىرمسلمانى است که از دسته­ى معاهدىن با اسلام بود.

[روش­های ارتباطی اسلام با غیر مسلمانان]

مى­دانىم که اسلام نسبت به ارتباط با غىر مسلمانان سه روش دارد:

روش اول: ىک گروه، محاربان هستند که بنا به دستور اسلام باىد با آن­ها جهت حفظ دىن جنگىد.

روش دوم: دسته­ى دومى که اسلام نوع برخورد خود را با آن­ها دارد اهل ذمّه هستند؛ ىعنى کسانى که اگر چه مسلمان نىستند، اما در ذمه‌ی اسلام هستند و شهروند کشور اسلامى محسوب مى­شوند. جزىه پرداخت مى­کنند و در جامعه­ى اسلامى از امنىت برخوردار مى­باشند و وظىفه­ى دولت اسلامى، حفظ حقوق و امنىت اجتماعى، روانى و مالى آن­ها است.

روش سوم: دسته­ى سوم، معاهدىن هستند؛ ىعنى کسانى که با مسلمانان عهد بسته­اند که تا مدتى معىن ىا براى همىشه به جنگ نپردازند و در حالت صلح با مسلمانان به سر مى­برند.

آن زنِ غىرمسلمان در حکومت على علىه السلام از جاىگاه انسانى خود برخوردار بود و زمانى که ىکى از عُمّال معاوىه، زىورآلات او را به زور مى­گىرد امام علىه السلام در برابر اىن عمل موضع گرفته و آن فرد را مورد سرزنش قرار مى­دهد و مى­فرماىد: «اىن براى من خىلى سنگىن است که در حکومت اسلامى، زىور زن غىر مسلمان به زور از او گرفته شود و اگرچه آن زن به قتل نرسىده و به او هتک حرمت هم نشده؛ اما اگر مرد مسلمان از شدت تأثر و حسرت اىن واقعه بمىرد، ملامت نمى­شود».

[حفظ کرامت انسانی در حکومت حضرت علی ×]

مى­ببىنىد که انسان در حکومت سىره­ى على علىه السلام کرامت دارد، بدون اىنکه به مذهب و جنسىت او توجه شود و فقط چون انسان است و از ارزش انسانى برخوردار است باىد به او احترام گذاشته شود و کسى حق ندارد به او توهىن نماىد.

امىرمؤمنان علىه السلام در نهج البلاغه در اىن باره مى­فرماىد: مردم ىا از نظر دىن ىکسان هستند و ىا از نظر خلقت. و اىن بر شما کافى است که حقوق انسان­ها و کسانى که با شما در خلقت ىکسان هستند([1]) را رعاىت کنىد و حقوق آن­ها بر ما ثابت مى­شود. خداوند در قرآن مى­فرماىد: ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ﴾([2]). حضرت على علىه السلام بهترىن عمل­کننده به اىن فرماىش پروردگار است.

همچنىن در ماجراى پىرمرد نابىناى غىر مسلمان که حـضرت او را در حال گداىى مى­بىنند، واکنش نشان مى­دهند و به اىن قضىه اعتراض مى‌کنند که چرا تا زمانى که او توان جسمى­اش را در همىن جامعه صرف کرد به او حقى پرداخت نمودىد و اىنک که دىگر توان کار ندارد باىد گداىى کند؟ از نظر على علىه السلام افزون بر اىنکه اىن عمل، دور از انصاف و روحىه­ى اسلامى است، به شخصىت آن مرد غىر مسلمان و کرامت نفس او نىز لطمه وارد مى­کند. حضرت در اىن مورد خطاب به ىاران خود فرمودند:«آىا در بىت المال مسلمىن، پول کافى نبود که اىن مرد باىد گداىى کند و کرامتش را به خطر بىندازد؟». اىن نمونه­ها، حساسىت و توجه حضرت على علىه السلام را نسبت به تکرىم شخصىت انسان نشان مى­دهد.

[امکان اجرای قوانین حکومت علوی در روزگار کنونی]

پرسش: دولت‌مردان براى اجراى قوانىن حکومت علوى چه باىد انجام دهند؟

پاسخ: واقعىت اىن است که اىن فرامىن قابلىت اجرا دارد؛ ىعنى همان­گونه که در زمان خود حضرت با آن وضعىت و جو ناسالم که در جامعه حاکم بود، قابل اجرا بود، در اىن زمان هم که اذهان مسلمانان آمادگى بىشترى براى کسب معارف دىن دارد قابلىت اجرا خواهد داشت. دستورات على علىه السلام با هر زمانى قابل تطبىق است.

ممکن است گفته شود على علىه السلام معصوم بود. در پاسخ باىد گفت: فعل معصوم، الگوى غىرمعصوم است. فعل معصوم قابل فهم و درک است. درست است که امام على علىه السلام معصوم بود؛ ولى جامعه­اى که در آن حکومت مى­کرد معصوم نبود.

[امام علی × حاکمى مسلط بود؛ اما ظالم نبود]

نکته­ى دىگر اىنکه على علىه السلام حاکمى مسلط بود؛ اما ظالم نبود. ىعنى قدرت کافى براى اداره­ى حکومت را داشتند؛ اما از ظلم استفاده نکردند و بر همه­ى امور و مسائل اقتصادى، فرهنگى، سىاسى و امنىتى واقف بودند. 

به عنوان نمونه، کوفه به عنوان پاىتخت حکومتى حـضرت على علىه السلام در آن زمان، شهر وسىعى بود؛ ولى در تارىخ آمده است که هر کسی وارد پاىتخت مى­شد، به دستگاه حکومتى گزارش مى­شد. ىعنى رفت و آمدها کنترل شده بود و در تارىخ نىامده است که کسى بگوىد شخصى نام مرا در دروازه شهر پرسىد. 

اىن­گونه بود که در حکومت على علىه السلام امنىت بر فضاى جامعه حاکم بود.

([1]) اشاره به: «إما أخ لك في الدين وإما نظير لك في الخلق» نهج البلاغة: خطبه‌های امام علی علیه السلام، ج 3، ص 84.

([2]) سوره­ى إسراء: آىه­ى 70.


منبع: پاىگاه خبرى ـ تحلىلى قدس آنلاىن، 9/5/1392، مصاحبه‌کننده: طیبه مروت.